با مهم ترین کشفیات تاریخ نجوم که انقلابی در ادراک ما از عالم ایجاد کرده اند، آشنا شوید
۲۵ کشف نجومی برتر تاریخ
هزاران سال است که با فرارسیدن شب، انسان چشم به آسمان می دوزد و به اسرار نهان در پرده مخمل ستاره بارانش می اندیشد. در تلاش برای رازگشایی از این پدیده مرموز، انسان توانست به دستاوردهای بزرگی دست یابد.
مجله همشهری دانستنیها – شادی حامدی آزاد: هزاران سال است که با فرارسیدن شب، انسان چشم به آسمان می دوزد و به اسرار نهان در پرده مخمل ستاره بارانش می اندیشد. در تلاش برای رازگشایی از این پدیده مرموز، انسان توانست به دستاوردهای بزرگی دست یابد. از ابداع گاه شماری گرفته تا آخرین آن ها که کشف امواج گرانشی است؛ اما انتخاب برترین کشف های تاریخ نجوم کار ساده ای نیست. کارشناسان نشریه «All About Space»، صد کشف مهم تاریخ نجوم را فهرست کردند و از خوانندگان خود خواستند برترین آن ها را انتخاب کنند. حاصل این رای گیری، ۲۵ کشف برتر تاریخ نجوم است که در ادامه با آن ها آشنا می شوید.
۲۵٫ ماه چطور ساخته شد؟
سال ۲۰۰۱ (۱۳۸۰)، فرضیه برخورد عظیم که در دهه ۱۹۷۰ (۱۳۵۰) مطرح شده بود، محتمل ترین توضیح برای شکل گیری ماه دانسته شد. این فرضیه می گوید کره ای نوزاد به نام «تیا»، به اندازه مریخ، در مدار پیش زمین (زمین در حالت پیش سیاره) شکل گرفت، اما به خاطر اندازه و جرمش سرانجام حدود ۴٫۵ میلیارد سال پیش با زاویه ای اریب به سیاره ما برخورد کرد. این برخورد نه تنها تیا را به کل نابود کرد، بلکه بخشی از جُبه سیلیسی زمین را هم کند. وقتی تکه های جداشده از زمین راهی فضا شدند، گرانش بر آن ها حاکم شد و آن ها را در مداری دور زمین جمع کرد و بعد توده توده شان کرد.
سرانجام از این توده ها جسمی به اندازه ماه شکل گرفت. در سال ۲۰۱۴ (۱۳۹۳) و در پشتیبانی از همین نظریه، «دنیل هروارتس» از «دانشگاه گوتینگن» آلمان به همراه گروهش، سنگ های ماه را که فضانوردان آپولو به زمین آورده بودند، بررسی کرد و دریافت که اختلاف ها در ترکیبات ایزوتوپی زمین و ماه نشان می دهد که ۴۰ درصد ماه از تیا ساخته شده است.
۲۴٫ انسلادوس آب فشان دارد
فضاپیمای بی سرنشین «کاسینی» که در سال ۱۹۹۷ (۱۳۷۶) به سفری هفت ساله به زحل فرستاده شد، نخستین بار در نوامبر سال ۲۰۰۵ (۱۳۸۴) روی «انسلادوس» قمر زحل، آب فشان کشف کرد. منابع آب مایع در تصاویر دیده می شدند که از چهار عارضه خطی در ناحیه قطر جنوب این کره، معروف به «خطوط ببری»، به بیرون فوران می کردند.
این جت های یخی ذراتی را با سرعت بالا به فضا پرتاب می کردند و در میان دانشمندان موجب هیجان شده بودند، چرا که این کشف چه بسا تنوع محیط های احتمالا پشتیبان حیات را در منظومه شمسی گسترده تر می کرد. از زمان آن رصدها، شواهدی به دست آمده است که نشان می دهد این آب فشان ها به سوی پایین تا اقیانوسی از آب نمک زیر پوسته یخی این قمر امتداد دارند. درواقع، نتایج بررسی های هفت ساله که در سال ۲۰۱۴ (۱۳۹۳) جمع بندی شد، تعداد ۱۰۱ آب فشان مجزا را شناسایی کرد که از شکاف های نوارهای ببری فوران می کردند و از آن جا که آن ها با نقاط داغ کوچکی- با اندازه مناسب که نشان می دهد نتیجه چگالش بخارند- متقارن بودند، معلوم شد که ریشه های عمیقی دارند.
جالب این که معلوم شده است طی ۱۰ سال گذشته خروجی آب فشان ها ۵۰ درصد افت داشته و این، موجب مطرح شدن رازی دیگر شده است. خیلی زود بیشتر در این باره می فهمیم، چون قرار است نتایج آخرین پرواز کاسینی از میان این آب فشان ها و نمونه برداری از آن ها طی ماه های آینده منتشر شود.
۲۳٫ کشف پلوتو
اخترشناس آمریکایی، «پرسیوال لوول»، در سال ۱۹۰۵ (۱۲۸۳) وجود سیاره ای فراتر از نپتون را پیش بینی کرده بود، اما ت سال ۱۹۳۰ (۱۳۰۸) طول کشید تا سرانجام شواهدی از سیاره موسوم به «ایکس» کشف شود. سال قبل از آن، «کلاید تومبا»، محققی جوان، با طراحی های پرجزییاتش از مشتری و مریخ، روسایش را در رصدخانه لوول تحت تاثیر قرار داده بود و ۱۰ ماه بعد به معدن طلا رسید.
تومبا وظیفه داشت با تلسکوپ استروکراف ۱۳٫۹ اینچی هر چند شب یک بار، از یک بخش آسمان عکاسی کند. در مرحله بعد او از وسیله ای موسوم به «مقایسه گر چشمک» استفاده می کرد که نوعی چشمی برای تشخیص تفاوت های بین دو عکس گرفته شده از آسمان شب بود. این روش سرانجام در ۱۲۸ فوریه ۱۹۳۰ (۲۹ بهمن ۱۳۰۸)به او امکان داد جسمی سیاره مانند را آشکار کند. این کشف سه هفته بعد، در ۱۳ مارس (۲۲ اسفند)، اعلام شد و نام «پلوتو» در روز اول ماه می (۱۱ اردیبهشت ۱۳۰۹) انتخاب شد.
این کشف در سراسر دنیا هیجان به پا کرد. چرا که اخترشناسان، مشتاق فهمیدن رازهای بیشتر درباره این سیاره و یافتن شواهدی از دیگر اجرام بودند و این اشتیاق سرانجام منجر به شکل گیری ماموریت پیشگامانه «نیوهورایزنز» (افق های نو) شد.
باوجود همه این هیجان ها، به دنبال کشف اریس در سال ۲۰۰۳ (۱۳۸۲) و رصد دیگر اجرام کوچک تر در کمربند کوییپر، «انجمن جهانی نجوم» در سال ۲۰۰۶ (۱۳۸۵)، پلوتو را در طبقه سیاره های کوتوله قرار داد. به این ترتیب تعداد سیاره ها دوباره هشت تا شد. اما «مایک براون»، اخترشناس «موسسه کلتک»، به تازگی اعلام کرده به شواهد وجود جرمی عظیم در دوردست های منظومه شمسی دست یافته که خودش آن را «سیاره نهم» نامیده است.
۲۲٫ ستاره ها امواج رادیویی تولید می کنند
وقتی وظیفه بررسی تداخل های حاصل از توفان ها در فرکانس های رادیویی بر عهده «کارل یانسکی» گذاشته شد، او با خودش فکر کرد فقط عامل تداخل های بزرگ را در مخابرات رادیویی کارفرمایش بر فراز اقیانوس اطلس کشف خواهدکرد. او حتی در بلندپروازانه ترین رویاهایش نمی دید که آزمایش هایش در سال ۱۹۳۲ (۱۳۱۱) در آزمایشگاه تلفن بل او را به «ستاره ای رادیویی» تبدیل کند.
نخستین یافته های او گمان هایی را تایید کرد: بیشتر پارازیت را می شد به توفان های دور و نزدیک نسبت داد، اما معلوم شد یافتن توضیحی برای وجود نویز اضافی زمینه کار دشواری است. او این موضوع را برای مدتی طولانی و به دقت بررسی کرد و متوجه شد که انگار منشا آن خورشید است و ظاهرا در چرخه ای ۲۴ ساعته- یا دقیق تر، چرخه ای به مدت ۲۳ ساعت و ۵۶ دقیقه- تکرار می شود.
از آن جا که این یکی از مشخصه های ستاره های ثابت بود، منجر به نتیجه ای شگفت انگیز شد. یانسکی دریافت که این تابش درواقع از مرکز راه شیری می آید و ستاره ها انرژی را نه تنها به شکل امواج نوی که به شکل امواج رادیویی هم از خود گسیل می کنند. البته یافته های او در سطح وسیعی نادیده گرفته شد.
وقتی سرانجام یکی از مهندسان همکار او، «گروت ریبر»، رد سال ۱۹۳۷ (۱۳۱۶) با تلسکوپ ۹٫۶ متری خودش این کشف را تایید کرد، بالاخره کشف امواج رادیویی ستاره ها به رسمیت شناخته شد.
۲۱٫ انرژی ستاره ها را فرایند همجوشی تامین می کند
«آرتور ادینگتون»، اخترشناس انگلیسی، زمانی اعلام کرد که انرژی ستاره ها را فرایند همجوشی هسته ای تامین می کند. او گفت همجوشی هسته های کوچک برای تولید مقادیر عظیم انرژی همان منبعی است که انرژی ستاره ها را فراهم می کند. او سپس شرح داد که علت تابش خورشید، تبدیل اتم های هیدروژن به هلیم است و این که ستاره منظومه شمسی ۱۰۰ میلیارد سال می درخشد تا این که سرانجام سوختش به پایان برسد.
دانشمندان طی سال ها نظرات و حدسیاتشان را حول همین نظریه بنا کرده اند و حالا همه پذیرفته اند که خورشید، هسته ای چگال و بسیار پرفشار دارد که درونش اتم های هیدروژن پرسرعت با هم برخورد می کنند و هسته هایشان به هم جوش می خورند تا هلیم بسازند و حرارت تولید کنند. این فرایند، انرژی را به سوی بیرون گسیل می کند و موجب می شود فوتون ها در منطقه تابشی خورشید به ضخامت ۲۸۹ هزار کیلومتر به این سو و آن سو بازتاب شوند تا این که سرانجام راهی منطقه همرفتی شوند، بعد هم به سطح برسند و به بیرون تابش شوند. تازه وقتی سوخت هیدروژن تمام شود، واکنش های همجوشی دیگری رخ می دهند و این موجب تغییراتی در ستاره می شود.
۲۰٫ کشف بوزون هیگز
فیزیکدانان ۴۵ سال بود که بدون هیچ موفقیتی به دنبال «بوزون هیگز» می گشتند. بوزون هیگز هفدمین قطعه از مدل استاندارد فیزیک نظری است که قوانین مربوط به برهمکنش میان ذرات سازنده همه اتم ها، مولکول ها و ماده عالم را مشخص می کند. دانشمندان مرکز «سرن» برای کشف این که این ذرات چطور جرم به دست می آورند، تلاش بسیاری کردند و تا ساخت «برخورددهنده بزرگ هادرونی» (LHC) به درازای ۲۷۸ کیلومتر در عمق حدود صد متری زیر زمین در مرز سوییس و فرانسه پیش رفتند.
تکمیل این تجهیزات یک دهه طول کشید و ۴٫۷۵ میلیارد دلار هزینه برداشت و در نهایت، روز چهارم جولای ۲۰۱۲ (۱۴ تیر ۱۳۹۱) به نتایجی رسید که همه منتظرش بودند. ابزار LHC یک شتاب دهنده ذرات است که ۹۳۰۰ آهنربای ابررسانای آن تا دمای ۲۷۱٫۲۵- درجه سلسیوس سرد می شود و قادر است دو پرتو پروتون را با سرعت نزدیک به سرعت نور به هم بکوبد.
دانشمندان با جست و جو در بقایای برجامانده از تصادم های متعدد می خواستند ردی از شواهد وجود بوزون هیگز بیابند، ذره ای که «پیتر هیگز» به طور اتفاقی در سال ۱۹۶۴ (۱۳۴۳) وجودش را پیشنهاد کرد. داده ها نشان از وجود ذره ای داشتند به جرم ۱۲۵٫۳ گیگاالکترون ولت که جرمش ۱۳۳ بار بیشتر از یک پروتون است. با این که هنوز آزمایش های بیشتری برای اندازه گیری دیگر ویژگی های بوزون هیگز باقی مانده، این کشف ما را یک قدم به رازگشایی از عالم نزدیک تر کرده است.
۱۹٫ کهکشان ما شکلی مارپیچی دارد
یکی از مشکلات نقشه برداری از راه شیری این است که ما درونش هستیم و سخت است که تصویری کلی از شکلش به دست آوردم. اما وقتی «هارلو شیپلی» مشغول بررسی خوشه های کروی- اجتماعات کروی شکل از ستاره ها- بود، کم کم شروع به ترسیم تصویری کلی از کهکشانمان کرد.
به مرور زمان و با استفاده گسترده تر از تلسکوپ های رادیویی- که می توانستند از میان غبار هم ببینند- کشف شد که شکل کهکشان ما، نه آن طور که از ابتدا تصور می شد بیضوی، بلکه مارپیچی است، این بررسی ها نه تنها راه شیری را با دوسوم کهکشان های شناخته شده عالم در یک طبقه قرار داد، بلکه همچنین نشان داد زمین در دوسوم راه از مرکز کهکشان به سوی یکی از لبه هایش قرار دارد. اما هنوز همه چیز را درباره ویژگی های کهکشان های مارپیچی نمی دانیم. تازه در سال ۲۰۰۵ (۱۳۸۴)، رصدهای تلسکوپ فضایی «اسپیتزر» تایید کرد که کهکشان راه شیری کهکشانی مارپیچی- میله ای است؛ یعنی شکل توده ستاره های مرکزش به جای کروی بودن، مستطیل شکل یا شبیه به یک میله است و تازه پارسال بود که بیشتر بخش های خالی پازل نقشه مارپیچی راه شیری شروع به پرشدن کردند.
در میان داده های «کاوشگر میدان دید باز پویش فروسرخ ناسا» (معروف به وایز، WISE» بیش از ۴۰۰ زایشگاه ستاره ای پوشیده در غبار کشف شدند که شکل مارپیچی بازوهای کهکشان را دنبال می کنند. به گفته ناسا، این داده ها مدل چهاربازویی ساختار مارپیچی راه شیری را تایید می کنند. درون همین بازوهاست که بیشتر ستاره های کهکشان متولد می شوند.
۱۸٫ زمین گرد است
اندیشه گرد بودن زمین به یونان باستان باز می گردد و عموما آن را به «فیثاغورس» منسوب می کنند که براساس رصد یک ماه گرفتگی در قرن ششم پیش از میلاد به این نتیجه رسید. از آن زمان- و با رد شدن نظریه تخت بودن زمین- ماهیت کروی زمین طی قرن های بعدی بارها اثبات شده است. این موضوع به ما امکان داده است که سیاره مان را بهتر درک کنیم و زمین و فضا را موثرتر کاوش کنیم، چون دانشمندان حالا بهتر می توانند نظریاتشان را تدوین کنند و بعد در تلاش برای تاییدشان راهی فضا شوند. مسلما وقتی فضانوردان زمین را از دور دیدند، درستی نظریه گرد بودن زمین قطعی شد. البته جالب است که دریافته ایم سیاره مان نه کره ای کامل بلکه کره واری بی نظمی با یک برآمدگی روی استوایش است.
۱۷٫ روی سطح کره های دیگر هم آتشفشان های فعال وجود دارند
«لیندا مورابیتو» در سال ۱۹۷۴ (۱۳۵۳) در «آزمایشگاه پیشرانش جت ناسا» (JPL) شروع به کرا کرد، اما بهترین فرصت زندگی اش پنج سال بعد به سراغش آمد، وقتی مهندس سامانه پردازش تصویر جهت یابی اپتیکی و دستیار جهت یابی فضاپیمای «وویجر ۱» شد. در روز نهم مارس ۱۹۷۹ (۱۸ اسفند ۱۳۵۷)، او مشغول پردازش عکس هایی از این فضاپیما بود که متوجه ناهنجاری هلالی شکل بزرگی درست کنار لبه کره «آیو»، قمر مشتری شد.
بعد از بررسی عمیق تر به این نتیجه رسید آنچه می بیند به فعالیت های آتشفشانی مرتبط است. چند روز بعد، حدسش تایید شد. آن تصویر درواقع ابری به بلندای ۲۷۰ کیلومتر بود و این نخستین بار بود که آتشفشان فعالی خارج از زمین شناسایی می شد. امروز می دانیم که آیو بیش از ۱۵۰ آتشفشان فعال دارد و پیش بینی می کنیم در مجموع حدود ۴۰۰ عدد داشته باشد.
۱۶٫ یافتن شبیه ترین سیاره به زمین
تعداد سیاره های شناخته شده در عالم از مرز سه هزار گذشته است؛ هرچند شیبه سازی های رایانه ای «اریک زگریسون» از دانشگاه اوپسالا»ی سوئد نشان می دهد احتمالا ۷۰۰ میلیارد میلیارد (۱۰۲۰×۷) سیاره در عالم وجود دارند. او می گوید که از آن تعداد، احتمالا هیچ یک دقیقا شبیه زمین نیست، اما اخترشناسان تا امروز چندین سیاره زمین مانند کشف کرده اند.
در سال ۲۰۰۷ (۱۳۸۶)، سیاره ای که به گرد ستاره «گلیس ۵۸۱» در فاصله ۲۰٫۴ سال نوری از زمین می گشت، کشف شد و نخستین «ابرزمین» نام گرفت. هر چند این کشف با اندکی شک و شبهه همراه بود، اما هیجان زیادی ایجاد کرد. معلوم شد این سیاره که به نظر می رسید جرمی زمین مانند داشته باشد و به «گلیس d581» معروف شد، جرمی حدود هفت برابر زمین دارد. در منطقه ای سکونت پذیر ستاره اش قرار گرفته است و بنابراین احتمالا دارای جو و شاید اقیانوس مایع باشد.
۱۵٫ نخستین ستاره تپنده
بحث ستاره های تپنده نخستین بار در شب ۲۸ نوامبر ۱۹۶۷ (۱۷ آذر ۱۳۴۶) مطرح شد، اما این کشف در هاله ای از بحث و اختلاف نظر گیر افتاد. دانشجویی به نام «جاسلین بل برنل» نخستین کسی بود که این تپنده ها را رصد و به دقت تحلیلشان کرده بود. کشف بل برنل خارق العاده بود. چیزی که او دید، گسیل تپ های رادیویی غیرعادی طی فوران های منظم و پرسرعت از تک نقطه ای در فضا بود. بعد از یک ماه ار و تلاش برای دریافتن این که آیا تلسکوپ مشکلی دارد، دومین ستاره تپنده (یا تپ اختر) هم کشف شد. در نهایت چنین نتیجه گیری شد که تپ اخترها، ستاره های نوترونی چرخان به شدت مغناطیسی اند که بعد از مرگ ستاره های پرجرم، طی انفجارهای ابرنواختری، از بقایای آن ها شکل گرفته اند. کشف تپ اخترها نخستین شاهد بر درستی نظریه گرانشی آلبرت اینشتین بود.
۱۴٫ بخشی از عالم گم شده
سال ۱۹۳۳ (۱۳۱۲)، «فریتس تُسویکی»، اخترشناس سوییسی، به درستی بیان کرد آنچه در عالم می بینیم همه چیزی نیست که وجود دارد. او در بررسی هایش از «خوشه گیسو» در دهه ۱۹۳۰ (۱۳۱۰) متوجه شد که مقدار ماده مرئی کهکشان هایی که سرعت بالایی دارند، برای ایجاد گرانش لازم برای منسجم ماندن آن ها کافی نیست و بنابراین به دنبال عامل انسجام آن ها گشت. البته بررسی های او بلافاصله پذیرفته شد. امروز می دانیم چیزهای دیگری نیز در عالم وجود دارند. آن ها ماده تاریک و انرژی تاریک هستند که در مجموع ۹۶ درصد عالم ما را می سازند (و هر آنچه ما می بینیم فقط چهار درصد باقی مانده است).
۱۳٫ کشف نخستین سیاهچاله ابرپرجرم
در مرکز کهکشان هایپرجرم، سیاهچاله های ابرپرجرمی وجود دارند که به احتمال قوی از رمبش ابرهای عظیم گاز میان ستاره ای شکل گرفته اند. در سیاهچاله های «عادی» که جرم هایی تا ۲۰ برابر جرم خورشید دارند کشش گرانش چنان قوی است که حتی نور نمی تواند از آن ها بگریزد. تفاوت بزرگ در این است که سیاهچاله های ابرپرجرم ممکن است تا ۱۰۰ میلیون برابر خورشید جرم داشته باشند.
در سال ۱۹۷۱ (۱۳۵۰)، «مارتین ریس» و «دانلد لیندن- بل»، اخترشناسان «دانشگاه کمبریج»، فرضیه ای مبنی بر وجود سیاهچاله ای ابرپرجرم را در مرکز راه شیری ارائه کردند. سه سال بعد، «بروس بلیک» و «رابرت براون»، اخترشناسان آمریکایی، منبع رادیویی فشرده و متغیری را در قلب راه شیری یافتند و آن را «قوس A» نامیدند. این کشف فوق العاده ای بود که به شواهدی مبنی بر وجود سیاهچاله ای ابرپرجرم در آن مکان اشاره داشت. از آن زمان، به طور قطع معلوم شده که این نقطه مرکز کهکشان است و بقیه کهکشان دور آن در گردش است.
۱۲٫ کهکشانی بلافاصله پس از مهبانگ
کهکشان هایی که در آسمان شب می بینیم، به نوعی چشم اندازی به گذشته هستند. نور آن ها بیشتر اوقات میلیاردها سال برای رسیدن به ما در راه بوده است، بنابراین ممکن است بتوانیم کهکشان های ابتدایی را بسیار نزدیک (دست کم به طور نسبی) به زمان انفجار بزرگ (مهبانگ) کشف و رصد کنیم.
در بهار سال ۲۰۱۵ (۱۳۹۴)، کهکشانی به نام «EGS-zs8-1» در صورت فلکی «عوا» کشف شد که دانشمندان گمان می کردند دورترین و قدیمی ترین کهکشان رصدشده در عالم باشد. هر چند، فقط دو ماه بعد از آن کشف، کهکشان دیگری به نام «EGSy8p7» رصد شد و معلوم شد که ۱۳٫۲ میلیارد سال طول کشیده است تا نور این کهکشان به زمین برسد؛ یعنی این مجموعه از ستاره ها فقط ۶۰۰ میلیون سال پس از انفجار بزرگ وجود داشته است. این عدد مبتنی بر درک فعلی ما از سن ۱۳٫۸۲ میلیارد ساله عالم است.
۱۱٫ زمین میدان مغناطیسی دارد
اثرات میدان مغناطیسی زمین از بیش از دو هزار سال پیش برای انسان شناخته شده بوده است؛ هر چند، تازه «مدتی» پس از آن بود که دانشمندان فهمیدند این اثرات ناشی از جریان های همرفتی حاصل از حرکات چرخشی آهن داغ مذاب در هسته سیاره است. زمین، بدون میدان مغناطیسی هیچ راهی برای منحرف کردن جریان ذرات بارداری که در قالب باد خورشیدی از خورشید به سوی بیرون جریان دارند، در اختیار ندارد. بنابراین، میدان مغناطیسی پشتیبان جو زمین است.
سال ۱۹۰۶ (۱۲۸۵)، «برنار برونه» زمین شناس فرانسوی، مشغول بررسی نمونه سنگ های آتشفشانی بود که از ناحیه ای بسیار کم جمعیت در فرانسه به نان «اوورنیه» (Auvergne) جمع آوری :رده بود. وقتی آن سنگ ها را آزمایش کر، متوجه شد که برخی از آن ها شامل ذرات آهنی هستند که وقتی گدازه می شده است، در خلاف جهت قطب فعلی زمین، مغناطیسی شده بودند. او که می دانست گدازه مذاب وقتی خنک شود، نمونه ای از قطبیت زمین را در خود حفظ می کند، کشف کرد که میدان مغناطیسی زمین ممکن است تغییر جهت بدهد و وارونه شود.
قطب های زمین هر چندصد هزار سال جا به جا می شوند. هر چند زمانی در گذشته بسیار دور این اتفاق هر پنج میلیون سال می افتاده و آخرین بار ۷۸۰ هزار سال پیش رخ داده است. احتمالش وجود دارد که این اتفاق در دوران زندگی ما بیفتد، چرا که ۲۰۰ سال است میدان مغناطیسی زمین رو به ضعیف شدن می رود که نشانه ای از فروپاشی و برعکس شدن آن است. اگر چنین شود، ممکن است به طور نامطلوبی بر شبکه های برق و البته جهت یابی حیوانات تاثیر بگذارد.
• قطب شمال جغرافیایی: نقطه ای در نیمکره شمالی زمین که محور چرخش زمین با سطح سیاره متقاطع می شود.
• فاصله بین قطب ها: قطب های مغناطیسی و جغرافیایی حدود ۱۱٫۵ درجه با هم زاویه دارند.
• قطب شمال مغناطیسی: این قطب در نزدیکی قطب جنوب زمین واقع شده است و جایی است که میدان مغناطیسی سیاره به صورت عمودی رو به پایین قرار دارد.
• قطب جنوب مغناطیسی: قطب جنوب مغناطیسی زمین در نزدیکی قطب شمال جغرافیایی قرار گرفته است. تاکنون به این فکر کرده اید که چرا قطب شمال قطب نما همیشه رو به شمال جغرافیایی می ایستد؟
• قطب جنوب جغرافیایی: نقطه ای در نیمکره جنوبی زمین که محور چرخش زمین با سطح سیاره متقاطع می شود.
۱۰٫ تابشی که نظریه مهبانگ را اثبات کرد
در سال ۱۹۶۵ (۱۳۴۴)، «آرنو پنزیاس» و «رابرت ویلسون»، اخترشناسان رادیویی، به طور تصادفی تابشی را کشف کردند که به «تابش ریزموج زمینه کیهانی» (CMB) معروف شد. آن ها مشغول پیمایش آسمان به کمک آنتن رادیویی «هالمدل هورن» در نیوجرسی بودند که این کشف اتفاق افتاد. آن ها در تلاش برای یافتن امواج الکترومغناطیسی نامرئی بودند، اما نویزی در زمینه آسمان مدام در کارشان اخلال ایجاد می کرد و آن ها به هر راهی برای حذف این نویز متوسل شدند. وقتی نویز مصرانه باقی ماند، سرانجام آن دو تسلیم شدند و به نتیجه ای خیره کننده رسیدند: آین نویز از جایی بیرون از کهکشان خودمان می آمد. آن ها داده ها را در اختیار اخترشناسان دیگر گذاشتند و شگفت زده شدند وقتی شنیدند شاید این نویز آخرین بقایای نوری از انفجار بزرگ باشد.
حدود ۱۳٫۷۲ میلیارد سال طول کشیده است تا این تابش به زمین برسد و منشأ آن ۳۷۸ هزار سال پس از انفجار بزرگ (نخستین لحظه ای که فوتون ها امکان سفر آزادانه را یافتند) بوده است. کشف این تابش نسبتا یکنواخت از امواج رادیویی در زمینه آسمان به اخترشناسان کمک کرد به ترکیبات عالم پی ببرند و حتی منجر به شکل گیری فرضیه های ماده تاریک و انرژی تاریک شد. در حال حاضر ماموریت اروپایی «پلانک» که در سال ۲۰۰۹ (۱۳۸۸) پرتاب شد، بهترین نقشه برداری را از تابش CMB انجام داده است.
۹٫ گالیله قمرهایی را به دور مشتری کشف کرد
در سال ۱۶۱۰ (۹۸۹)، «گالیله» گمان کرد حین رصد مشتری سه ستاره را روی یک خط در نزدیکی آن دیده است. این اتفاق موج هیجان اخترشناس ایتالیایی شد، اما تازه با رصدهای دقیق تر بود که او متوجه چیزی غیرعادی شد. او انتظار داشت وقتی مشتری در آسمان حرکت می کند، از کنار آن سه ستاره بگذرد؛ اما درعوض، ستاره ها به غرب مشتری جا به جا شده بودند، ستاره چهارمی به جمعشان پیوسته بود و همگی سیاره را در مسیرش همراهی می کردند.
او دریافت که آن ها نه ستاره، بلکه قمر هستند. باور غالب در آن زمان این بود که خورشید و ماه و همه اجرام دیگر دور زمین می گردند، با این حال کشف چهار قمر گرد مشتری نشان می داد که ممکن است مرکز گردش دیگری هم وجود داشته باشد. رصدهای گالیله ضربه ای به مدل زمین، مرکز منظومه شمسی بود و شواهد محکمی ارائه می داد از این که خورشید مرکز عالم است، نه زمین. گالیله به کفرگویی محکوم شد. البته بعدها معلوم شد که او درست می گفته است. کارهای او به جدا شدن علم از فلسفه و دین کمک کرد.
۸٫ ما از غبار ستاره ای شکل گرفته ایم
دانشمندان مدتی است که می دانند منشأ اتم های بدن ما ستاره های است که پیش از ۴٫۵ میلیارد سال پیش متولد شده اند. در واقع، وقتی معلوم شد عالم در آغاز فقط از هیدروژن و مقدار کمی هلیم تشکیل شده بود، همه چیز سر جایش قرار گرفت. بیش از ۹۶ درصد بدن انسان از هیدروژن، اکسیژن، کربن و نیتروژن ساخته شده است. بدن ما همچنین شامل کلسیم، پتاسیم، گوگرد، منیزیم، آهن روی، مس و بسیاری دیگر از عناصر است. منشأ همه این عناصر ستاره های نخستین است، چرا که ستاره ها نوعی راکتور هسته ای هستند. بدون ستاره ها ما هم وجود نمی داشتیم، زیرا همین طور که ستاره ها هیدروژن را به هلیم تبدیل می کردند، ماده لازم برای ساخته شدن بدن های ما را می ساختند. وقتی آن ستاره ها منفجر شدند و مردند، آن عناصر به زمین رسیدند و سنگ بناهای حیات را فراهم کردند. بنابراین، ما عملا می توانیم ستاره ها را نیاکان خود بدانیم.
۷٫ سن عالم ۱۳٫۸۲ میلیارد است
برای عالم آرزوی «تولد مبارک» می کردیم. فقط اگر تاریخی داشتیم که تولدش را معلوم می کرد. در حال حاضر، فقط می توانیم براساس شواهدی که داریم، تخمین های بسیار دقیقی از سن عالم بزنیم. دانشمندان اکنون با قاطعیت می گویند سن عالم ۱۳٫۸۲ میلیارد سال است، یعنی ۱۰۰ میلیون سال بیشتر از چیزی که قبلا فکر می کردیم. در مارس سال ۲۰۱۳ (۱۳۹۲) به این عدد رسیدیم؛ زمانی که تلسکوپ فضایی «پلانک»، متعلق به سازمان فضایی اروپا، طی ۱۵٫۵ ماه، یک میلیارد نقطه را در آسمان رصد کرد و نقشه ای دقیق از افت و خیزهای کوچک دمایی در تابش ریزموج زمینه کیهان ترسیم کرد.
۶٫ پیدا کردن راهی برای ارسال فضاپیما به مدار سیارات
در سال ۱۹۵۷ (۱۳۳۶)، اتحاد جماهیر شوروی سابق، ماهواره ای «اسپوتنیک ۱» نخستین ماهواره ای که به مدار بیضوی نزدیک زمین می رفت- را پرتاب کرد و نه تنها جرقه مسابقه فضایی با ایالات متحده آمریکا را زد (ناسا یک سال بعد شکل گرفت)، بلکه ثابت کرده انسان برای ارسال فضاپیما به دور سیارات راهی یافته است.
شوروی شاهکارش را با ارسال فضاپیما به ماه ادامه داد و بالاخره در آوریل سال ۱۹۶۶ (۱۳۴۴) بود که فضاپیمای «لونا ۱۰»شوروی در مداری دور قمر زمین قرار گرفت، چهار ماه پیش از ایالات متحده. هر چند، «مارینر ۱» فضاپیمای متعلق به ناسا- نخستین فضاپیمایی شد که به گرد سیاره ای دیگر قرار گرفت؛ این فضاپیما در سال ۱۹۷۱ (۱۳۵۰) به مریخ رسید.
مارینر ۱ مسابقه رسیدن به مریخ را یک ماه زودتر از شوروی برد. بدون محاسبات پیچیده، شامل فیزیک و مدارها و کشش گرانش، هیچ یک از این ها شدنی نبود. تلاش های ابتدایی بر کارهای «یوهانس کپلر»، اخترشناس و ریاضیدان آلمان استوار بود که در قرن هفدهم معلوم کرد مدار سیارات بیضوی است. اما ارسال فضاپیما به مدار سیارات دیگر فواید دیگری هم داشت: امروز می توانیم از سیارات سر راه برای سرعت دادن به فضاپیما، کمک گرانشی بگیریم (مانور قلاب سنگ گرانشی) و به این ترتیب در مصرف سوخت صرفه جویی و از سیاره ای به سیاره دیگر، بهتر طی مسیر کنیم.
۵٫ آب روی مریخ
مدت ها امید داشته ایم روی مریخ حیات بیابیم، اما در حالی که همچنان منتظر این کشف خاص هستیم، جست و جو به دنبال آب جاری بر سطح سیاره سرخ به نتایج بسیار بهتری رسیده است. در ژوئن سال ۲۰۰۰ (۱۳۷۹)، دانشمندان ناسا با استفاده از فضاپیمای «کاوشگر سراسری مریخ» (MGC) عوارضی را رصد کردند که نشان از وجود منابع آب در سطح یا نزدیک سطح این سیاره داشتند. در تصاویر آب راه هایی دیده می شدند که ظاهرا آب جاری آن ها را ساخته بود، همچنین رسوبات خاک و سنگی که گویی همان جریان ها حملشان کرده بود.
از آن زمان شواهدی بیشتری کشف شده اند. در سال ۲۰۰۶ (۱۳۸۵)، تحلیل تصاویر MGS رسوباتی را آشکار کرد که نشان می داد در دهه قبل از آن، آب از میانشان گذشته است و در سپتامبر ۲۰۱۵ (۱۳۹۴) هم، دانشمندان از دیدن نوارهای تیره بر سراشیب های تند در تصاویر مدارگرد شناسایی مریخ (MRO) طی فصل گرم این سیاره بسیار هیجان زده شدند. این نوارها را هم جریان آب شور به سوی پایین سراشیب ها شکل داده بود و حالا به خطوط تکرار شونده در سراشیب معروف شده اند. هرچند آب جاری مستقیما دیده نشده است، اما فعلا این ها قوی ترین مدارک ما از این مسئله است که شاید مریخ هرگز به آن خشکی که روزی تصور می کردیم، نبوده و این که شاید آب مایع هنوز جایی روی سطح این سیاره- هر چند به طور متناوب- وجود داشته باشد. این یعنی احتمال یافتن حیات روی مریخ افزایش پیدا کرده است.
۴٫ فراتر از راه شیری هم کهکشان هایی هستند
زمانی بود که اخترشناسان فکر می کردند راه شیری کل عالم است. تازه در دهه ۱۹۲۰ (۱۳۰۰) بود که «ادوین هابل» ثابت کرد راه شیری فقط یکی از کهکشان های بسیار عالم است و به این ترتیب دیدگاه ها را به کل عوض کرد. اخترشناس همکار او، «هارلو شیپلی»، محاسبه کرده بود که قطر راه شیری ۳۰۰ سال نوری است، اما نظریه هابل این بود که «سحابی»های مارپیچی قابل رصد بسیار دورتر از این هستند. گمان او درست بود و برای همیشه دیدگاه ما به عالم را تغییر داد.
هابل، چند ماه با استفاده از تلسکوپ «هوکر» در «رصدخانه مونت ویلسون» کالیفرنیا بر رصد «آندرومدا» (M31) تمرکز کرد. در آن زمان، آندروما مدار بزرگ ترین «سحابی» مارپیچی شناخته شده بود. او در جست و جوی ستاره های منفجرشونده بود، سه نمونه پیدا کرد و متوجه شد یکی از آن ها طی دوره ای ۳۱٫۴ روزه به طور پیش بینی پذیری کم نور و پرنور می شود.
اسم آن ستاره شد «V1» (نخستین ستاره متغیر هابل). از آن مهم تر، سنجش های بعدی هابل درباره ۳۶ ستاره متغیر دیگر در آندرومدا نشان داد که فاصله این ستاره ها از ما ۹۰۰ هزار سال نوری است. به دنبال این محاسبات حیرت انگیز (البته سرانجام بازسنجش ها نشان داد که V1 در فاصله ۲٫۵ میلیون سال نوری از ما قرار دارد)، معلوم شد که راه شیری به طور قطع در عالم تنها نیست و V1 درواقع داخل کهکشانی دیگر قرار دارد. هابل کهکشان های دیگری را هم کشف کرد و وسعت عالم خیلی زود بیش از پیش آشکار شد.
۳٫ عالم در حال انبساط است
با کشف کهکشان هایی فراتر از راه شیری، درک علمی از عالم ناگهان از مرتبه هزار میلیون رشد کرد. البته هنوز کار ادوین هابل تمام نشده بود. او در سال ۱۹۲۹ (۱۳۰۸) مقاله مهمی منتشر کرد که شامل رصدی پیشگامانه با نتیجه ای خیره کننده بود، مبنی بر این که عالم درحال انبساط است. هابل با رصد نور کهکشان های دوردست نوشته بود: آن ها نه تنها در فضا حرکت می کنند و از ما دور می شوند، بلکه هر چه دورتر باشند با سرعت بیشتری هم دور می شوند.
هابل برای این نتیجه گیری از داده های رصدی خودش به همراه داده هایی استفاده کرد که «وستو اسلیفر»، اخترشناس آمریکایی، در سال ۱۹۱۲ (۱۲۹۱) گردآوری کرده بود. اما هیچ شکی نیست که آن مقاله نقطه عطفی در تاریخ اخترشناسی است. اصل پشت این کشف به نام «قانون هابل» معروف شد (که می گوید سرعت نسبیت کهکشان معادل است با فاصله ضرب در ثابت هابل).
از آن زمان، نظریه های دیگری هم مطرح شده اند. رصدهای تلسکوپ فضایی هابل نشان داده است عالم نه تنها منبسط می شود، بلکه انبساطش شتاب دار هم هست. باور بر این است که به جای این که گرانش موجب کند شدن انبساط عالم شود، انرژی تاریک موجب شتاب گرفتنش شده است. البته هنوز مانده که کشف کنیم چرا و چطور.
۲٫ کشف نخستین دنیای بیگانه
اخترشناس، فیلسوف و راهب ایتالیایی قرن شانزدهم میلادی، «جیور دانو برونو» (در سال ۱۶۰۰ میلادی/ ۹۷۹ شمسی کشته شد). آن زمان از عالمی بی کران حرف زده بود که ستاره هایش را سیاره هایی فرا گرفته اند؛ دنیاهایی دور از زمین که شاید میزبان حیات هم باشند. با این حال، نخستین شواهد از سیاره ای فراخورشیدی خارج از منظومه شمسی ما تازه ۳۹۲ سال بعد از مرگ او پیدا شد. افتخار این کشف از آن «الکساندر ولشتان»، اخترشناس لهستانی و «دیل فریل»، اخترشناس کانادایی است که در سال ۱۹۹۲ (۱۳۷۱) منظومه ای سیاره ای را در اطراف تپ اختری (نوعی از ستاره های نوترونی) به نام «PSR B1257+12» کشف کردند. با این که این تپ اختر در فاصله هزار سال نوری از ما در صورت فلکی «سنبله» قرار دارد، آن ها توانستند با بهره گیری از روش زمان سنجی تپ های ستاره، دو سیاره را در مداری به دور آن بیابند. از آن جا که تپ اخترها به سرعت دور خودشان می چرخند و از خود پرتوهای بسیار منظم و پایداری از تابش شدید الکترومغناطیس گسیل می کنند. هرگونه آشکارسازی تغییری مختصر اما منظم، نشان از وجود سیاره ای در اطراف آن هاست.
دو سال بعد، سیاره سومی هم در این منظومه کشف شد (وجود سیاره چهارمی در سال ۱۹۹۶ (۱۳۷۵) ادعا، اما رد شد). از آن زمان، بیش از سه هزار سیاره فراخورشیدی کشف شده اند، از جمله سیاره «۵۲ فرس اعظم- ب» که غولی گازی است؛ نخستین سیاره کشف شده که دور ستاره ای خورشید مانند می گردد. (۱۹۹۵- ۱۳۷۴). الکساندر ولشتان برای کشف خود از سوی انجمن نجوم آمریکا در سال ۱۹۹۶ (۱۳۷۵) برنده «جایزه بئاتریس تینسلی» شد و دیل فریل در سال ۲۰۱۰ (۱۳۸۹) کمک هزینه پژوهشی «بنیاد گوگنهایم» را به دست آورد.
۱٫ کشف امواجی در تار و پود فضازمان
۱۰۰ سال پیش، آلبرت انیشتین وجود امواج گرانشی را به مثابه نتیجه نظریه نسبیت عام خود پیش بینی کرد. این فیزیکدان نظری متولد آلمان گفته بود هر جرم شتابداری باید در تار و پود فضازمان امواجی ایجاد کند که با سرعت نور گسترش پیدا می کنند. این حرف در اصل یعنی تغییرات گرانشی به صورت موجی در سراسر فضا پخش می شوند. اما ده ها سال جست و جو نتیجه ای نداشت جز پوچی ناامیدکننده.
اما در ۱۱ فوریه ۲۰۱۶ (۲۲ بهمن ۱۳۹۴) اعلام شد که فیزیکدانان «رصدخانه تداخل سنج لیزری امواج گرانشی» (لایگو) برای نخستین بار موجی را حس کرده اند که حاصل تصادمی به مدت کسری از ثانیه بین دو سیاهچاله در فاصله ۱٫۳ میلیارد سال نوری از ما بوده است. نزدیک شدن این دو توده عظیم جرم- یکی ۳۶ برابر و دیگری ۲۹ برابر جرم خورشید- به یکدیگر اثباتی بر نسبیت عام بود و فرصتی را برای اخترشناسان ایجاد کرد که از این پس عالم را به روشی کاملا جدید نظاره کنند. همچنین نخستین بار بود که یک جفت سیاهچاله در حال برخورد رصد شدند.
امواج گرانشی- که اتفاقا هر چیزی که قادر به تاثیرگذاری بر محیط اطرافش باشد، مثل انفجار یک سیاره، ممکن است آن ها را تولید کند- درواقع نخستین بار در ۱۴ سپتامبر سال ۲۰۱۵ (۲۳ شهریور ۱۳۹۴) توجه دانشمندانی را به خود جلب کردند که از آشکارسازهای لایگو در لیوینگستون لوییزیانا و هنفورد واشنگتن استفاده می کردند.
به گفته دانشمندان، جرمی سه برابر جرم خورشید به امواج گرانشی تبدیل شده بود و اوج بیرون ده انرژی این رویداد حدود ۵۰ برابر کل انرژی تابشی در عالم مرئی در آن بازه زمانی بود. با وجود این حقیقت، اثرات رصد شده بسیار ضعیف بود و به همین علت هم آشکارسازی امواج گرانشی این قدر دشوار است. این گونه است که تداخل سنج های لایگو قادرند تغییراند معادل کسری از قطر یک پروتون را آشکار کنند.
حالا این امیدواری وجود دارد که این کشف به دانشمندان امکان رصد نواحی پنهان فضا را بدهد و پنجره های تازه ای رو به عالم باز کند. با فراهم شدن امکان رصد بخش های تیره کیهان، حالا دیگر باید بتوانیم تا آغاز زمان، حدود ۱۳٫۸۲ میلیارد سال پیش، عقب برویم و باید اطلاعات بیشتری درباره سیاهچاله ها به دست آوریم. درواقع این تازه آغاز ماجراست. حالا که زمینه جدید نجوم امواج گرانشی گشوده شده است، اخترشناسان منتظر ساخته شدن رصدخانه های جدیدند که قادر به گوش سپردن به امواج گرانشی باشند. در سال های آینده می توانیم منتظر سونامی عظیمی از یافته های تازه باشیم.