پاسدار وطنم – سروده ای در وصف شهدای حادثه تروریستی زاهدان
گروه ادبی پایگاه خبری بیرک
پاسدار وطنم
پاسداری،نام تو لطف خداست
آنکه عزمت را به آتش بست از اسلام جداست
وعده ها وحیله های رنگ به رنگ
می برد اهل جهنم را به جنگ
آسمان را باز کردند بی قرار
جاهلان دادند به سرحد انتحار
کفر رفته در لباس از جنس دین
از رجیم هم رانده تر باشد لعین
ای خواهرم چشمت چرا به در سپید گشت
نان آورت به عشق وطن شهید گشت
خون است که با تبسمی فریاد می زند
این فجر واتحاد را داد می زند
ابلیس عصر به انقلاب سنگ می زند
غافل که بر خودش فریاد ننگ می زند
تا پای جان پرچمت ای ایران بلند کرد
پاسدار وطن تورا سربلند کرد
دشمن زفجر آفرینیت به حال جنون است
ضحاک ظالمیست وطالب خون است
ما رانباشد باک ، شرف در سینه توست
باری شهادت عادت دیرینه توست
باغیرت پاسداریت خود را سرشتید
تاریخ سرباز وطن با خون نوشتید
رسم شهادت مبحث اجدادی ماست
این صد بیان از مردم از وادی ماست
پیش پایت کوه تفتان با شهامت می شود
کرد قیام آنجا که نامت می شود
دشت سرحد گشت زخون باران بی نامی بهار
شوق وشادی شهادت دشمنت را کرد خار
کوچ کردی وپلاک پاسداریت نشان
سرافرازیم، پاسداری کرده ای چون ارغوان
عدل هر جاهل در (من اراد الله) توست
با قیام عشق صدای (قل هو الله) توست
این قلم خون گریه کرد اینک سرودت می کنم
پاسدار میهنم یاسین درودت می کنم.
سروده: فرشته حسین زهی زمانی